حق سرقفلی در حسابداری چیست؟ آیا تا به حال برای خرید یک مغازه یا سهام یک شرکت با قیمتی بیشتر از ارزش ظاهری آن‌ها مواجه بوده‌اید؟ سرقفلی به عنوان یک دارایی نامشهود در برنامه حسابداری تجاری تعریف می‌شود؛ این مفهوم به ارزشی اشاره دارد که فراتر از دارایی‌های مادی شرکت می‌رود و می‌تواند شامل مواردی مانند نام تجاری، روابط مشتریان، شبکه توزیع، سرمایه انسانی و دانش فنی باشد.

استاندارد بین المللی حسابداری (IAS 38) سرقفلی را به این صورت تعریف می کند که سرقفلی مازاد قیمت پرداختی برای یک شرکت بر ارزش دفتری دارایی‌های قابل شناسایی آن شرکت می‌باشد، در ادامه در مورد سرقفلی در حسابداری و انواع و تغییرات آن توضیح خواهیم داد پس با ما همراه باشید.

خواندن مقاله سرقفلی در حسابداری را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم؟

مدیران کسب و کارها
مدیران مالی شرکت ها
حسابداران و کمک حسابداران
کسبه و دارندگان واحدهای تجاری

مفهوم و ماهیت سرقفلی در حسابداری چیست؟

در دوره حسابداری گفتیم که مبنای این حق مالی براساس این است که موسسات تجاری بیشتر اوقات در ساختمان‌هایی ساخته می‌شوند که مالکیت آن‌ها متعلق به دیگران است؛ اما باید ارزش و اعتبار آن واحد را جدای ارزش مادی ملک آن، متعلق به بنیان‌گذار آن کسب و کار دانست.

یک تاجر برای ادامه کار خود که می‌تواند شامل هر پیشه، خدمات یا حتی تولیدی باشد تا حد زیادی به استقرار در مکان اولیه وابسته است. سرقفلی حقی معنوی بوده که تاجر برای تقدم در اجاره محل و ادامه تجارت در محل کار خود دارد؛ و جزء اموال غیرمنقول تبعی است.

سرقفلی، دارایی نامشهودی است که در نتیجه اکتساب یک شرکت توسط شرکت دیگر به قیمتی بیشتر از ارزش واقعی ایجاد شده است و ارزش برند شرکت، مشتریان وفادار زیاد، روابط خوب با مشتریان، روابط خوب با کارکنان و هر نوع اختراع، حق کپی‌رایت یا تکنولوژی اختصاصی، نشان‌دهنده سرقفلی است، سرقفلی به‌عنوان دارایی نامشهود در نظر گرفته می‌شود، چون یک دارایی فیزیکی مثل ساختمان یا تجهیزات نیست.

سرقفلی در دو معنای حقوقی متفاوت وجود دارد؛ این عبارت در معنی اول به شهرت یک واحد تجاری اشاره دارد که مزایای رقابتی مهمی را فراهم می‌کند؛ یعنی موسسه دارایی‌های مهم ولی نامشهودی دارد که در حتی در ترازنامه گزارش داده نشده‌ است.

در معنای دوم، موسسه ممکن است برای خرید سرقفلی‌ای که در طول سال‌ها توسط سازمان دیگری ایجاد شده‌ است، مبلغی نقد بپردازد، سرقفلی خریداری شده در بخش دارایی در ترازنامه گزارش می‌شود و تعیین کننده عهده‌داری یک واحد تجاری است.

ماهیت و ویژگی های سرقفلی در حسابداری

سرقفلی به عنوان دارایی نامشهود در ترازنامه ثبت می‌شود

در فروش سهام یک شرکت سرقفلی در حسابداری، بدهکار و حساب جاری شرکاء به صورت بستانکار ثبت می‌شود؛ سرقفلی به‌عنوان یک دارایی نامشهود در بخش دارایی‌های غیر جاری ترازنامه نشان داده ‌می‌شود.

نکته مهم

تفاوت سرقفلی و دارایی‌های نامشهود دیگر در این است که سرقفلی فقط در هنگام خرید و فروش یک کسب‌وکار شناسایی شده و به صورت جداگانه قابل اندازه‌گیری نیست؛ سرقفلی بخشی از ارزش کلی یک واحد تجاری به شمار می‌آید اما دارایی نامشهود از جمله برند، حق اختراع، حق نشر یا مجوزهای مختلف برای کسب‌‌وکار قابل تفکیک هستند و به تنهایی قابل ثبت، ارزش‌گذاری و معامله نیز هستند.

حق سرقفلی در ایران

حق سرقفلی در قوانین سال 1356 و 1376 متفاوت است، بر مبنای قانون موجر و مستاجر سال 56 عقد اجاره اماکن تجاری، به انقضای مدت خاتمه نیافته و موجر تنها در برخی موارد حق تخلیه را داراست؛ سرقفلی در این قانون با هیچ‌ یک از قواعد حقوق قابل توجیه نمی‌باشد؛ اما در قانون سال 1376، سرقفلی با پرداخت مبلغی جهت تمدید متمادی قرارداد اجاره بر طبق شرایط گذشته ‌است.

همچنین در این قانون مستأجر می‌تواند جهت اسقاط حقوق خود و تخلیه پیش از انقضای قرارداد، مبلغی تحت عنوان سرقفلی از موجر اخذ کند. قراردادهای اجاره که قبل از سال 1376 تنظیم شده‌اند، مشمول قانون موجر و مستأجر 1356 می‌باشند.

قانون روابط موجر و مستأجر 1356 ماده 28، در مواردی که حکم تخلیه عین مستاجره با پرداخت حق کسب یا پیشه یا تجارت صادر و قطعی می‌شود، موجر مکلف است ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ حکم قطعی وجه معینه را در صندوق دادگستری تودیع یا ترتیب پرداخت آن را به مستأجر بدهد.

والا حکم مزبور ملغی‌الاثر خواهد بود، مگر این‌که طرفین به مدت بیشتری توافق کرده باشند و در سایر موارد نیز هرگاه موجر ظرف‌ یک‌سال از تاریخ ابلاغ حکم قطعی تقاضای صدور اجرائیه ننماید حکم صادر شده ملغی‌الاثر است؛ مگر این‌که بین موجر و مستأجر برای تأخیر تخلیه توافق شده باشد.

در ماده 28 قانون موجر و مستأجر 1356 ملغی‌الاثر شدن، به معنی باطل شدن کامل حکم است و این کار به لزوم تجدید اعتراض توسط مستأجر برای تعیین حقوق کسب و پیشه و تجارت عادلانه و متناسب با نرخ روز می‌باشد که دادگاه باید میزان سرقفلی را به نرخ عادله روز تعیین کند.

ویژگی‌های حق سرقفلی در حسابداری

ویژگی‌های حق سرقفلی به شرح زیر موارد می باشد:

    • حق سرقفلی یک حق مالی است و تمام ویژگی‌های حقوق مالی را داراست.
    • حق سرقفلی جزء اموال غیر منقول بوده و بنابراین سرقفلی یک مال غیرمنقول محسوب می‌شود؛ زیرا ارتباط مستقیمی با ملک تجاری دارد و به صورت شخصی نقل و انتقال نمی‌یابد.
    • سرقفلی، یک حق شرعی و مورد تایید شورای نگهبان می‌باشد.
    • مبلغ سرقفلی با توافق مستاجر با موجر تعیین شده و بنابراین یک مبلغ مشخص می‌باشد؛ البته نقل و انتقال سرقفلی، مشمول پرداخت مالیات سرقفلی است.
    • سرقفلی، قابل توقیف بوده و در صورت نقض تعهدات مستاجر، از آن برای تعویض خسارت استفاده گردد.
    • مبلغ معینی که به عنوان سرقفلی در نظر گرفته می‌شود، به عنوان ضمانت قراردادی عمل می‌کند و تامین مالی برای اجرای تعهدات مستاجر است.
    • اصولا سرقفلی توسط مستاجر، قابل انتقال بوده و برای انتقال آن نیاز به تنظیم سند رسمی نمی‌باشد.
    • سرقفلی به ‌صورت مستقل قابل اندازه‌گیری نیست و همیشه بخشی از ارزش کلی یک واحد تجاری است.

انواع و اقسام سرقفلی در حسابداری

حسابداری سرقفلی عبارت است از مازاد ارزش جاری یک واحد تجاری تقسیم بر ارزش مجموع دارایی‌های آن واحد تجاری که شامل دارایی‌های مشهود و نامشهود می‌شود؛ به عبارت دیگر سرقفلی در حسابداری یک دارایی است که مشهود و قابل لمس نیست و ماهیت این دارایی بدهکار است.

انواع سرقفلی در حسابداری به شرح 2 مورد زیر است:

    1. سرقفلی مثبت: زمانی که قیمت خرید یک شرکت یا بنگاه تجاری بیش از ارزش دفتری دارایی مشهود آن باشد؛ یعنی خریدار برای شهرت، مشتریان یا مزیت‌های دیگر شرکت بیشتر از دارایی‌های آن هزینه می‌کند.
    2. سرقفلی منفی: زمانی که ارزش دفتری دارایی‌های یک شرکت کم‌تر از قیمت خرید آن باشد؛ یعنی خریدار به دلیل مشکلات یا کمبودهای شرکت، برای خرید آن کم‌تر از ارزش واقعی دارایی‌ها هزینه می‌کند.

آموزشگاه حسابداری فرداد

عوامل موثر و تاثیرگذار بر سرقفلی در حسابداری

عوامل تاثیر گذار بر سرقفلی نیز به شرح موارد زیر می‌باشد:

    • محل یا موقعیت جغرافیایی شرکت
    • حسن شهرت تجاری یا تخصص شرکا
    • مدیریت موفق شرکت و استخدام کارکنانی توانمند
    • دارا بودن علائم تجاری معتبر و انحصاری بودن محصولات
    • جلب مشتری و تبلیغات موثر
    • کسب رضایت مشتریان
    • نوع شغل

برای توضیح نوع شغل می‌توان گفت مشاغلی که نیاز به تخصص و مهارت بیشتری دارند یا تقاضای بالاتری در بازار دارند، معمولا ارزش سرقفلی بالاتری خواهند داشت.

برای تعیین دقیق ارزش سرقفلی، معمولا از ترکیب این معیارها و روش‌های ارزیابی مالی مانند جریان نقدی تخمینی یا روش مقایسه‌ای استفاده می‌شود.

تعریف حق كسب و پيشه

حق کسب و تجارت که براساس قانون سال 56 به وجود آمد، حقی است که به طور تدریجی و به مرور زمان در اثر فعالیت و کسب مشتری و اعتبار براى مستاجر محل کسب و پیشه و تجارت به وجود می‌آید؛ این حق ناشی از تقدم در اجاره ملک، حسن شهرت، جمع آوری مشتری و رونق کسبی است که بر اثر عملکرد مستاجر محل ملک به وجود آمده است.

حق کسب و پیشه یا تجارت به این معنی است که مالک نمی‌تواند پس از پایان یافتن مدت قرارداد مستاجر را مجبور به تخلیه مکان تجاری کند، بلکه قرارداد به صورت خودکار تمدید می‌شود و در واقع مستاجر تا هر زمان که بخواهد می‌تواند ملک را در اجاره خود نگه دارد و اگر مالک تنها می‌تواند به یکی از سه دلیل زیر بخواهد قرارداد را به اتمام برساند:

    1. اگر مالک بخواهد ملک را تخریب یا بازسازی کند.
    2. اگر مالک بخواهد از آن ملک برای سکونت خودش یا خویشاوندان نزدیکش استفاده کند.
    3. اگر مالک برای شغل خود به آن ملک نیاز داشته باشد.

موظف است مبلغی تحت عنوان “حق کسب و پیشه یا تجارت” به مستاجر بپردازد، این مبلغ در واقع ارزش اعتبار و شهرتی است که مستاجر طی مدت قرارداد برای محل تحت اجاره‌ی خود کسب کرده است.

نکته مهم در قانون سال 56 آن است که برای ایجاد “حق کسب و پیشه یا مهارت” نیاز به درج چنین حقی نیست؛ بلکه به محض این‌که قرارداد اجاره منعقد می‌شد، به صورت خودکار چنین حقی برای مستاجر لحاظ می‌شد.

تفاوت حق کسب و پیشه با سر قفلی در حسابداری

از تفاوت حق کسب و پیشه با سرقفلی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • بر خلاف سرقفلی، حق کسب و پیشه قبل از عقد اجاره وجود نداشته و با عقد اجاره برای مستأجر ایجاد می‌شود.
    • حق کسب و پیشه، برای مستأجر است و می‌توان آن را با سند رسمی منتقل کرد؛ اما برای سرقفلی با قرارداد عادی نیز قابل انتقال است.
    • سرقفلی متعلق به محل کسب (محل تجاری)؛ اما حق کسب و پیشه متعلق به کاسب (شغل تجاری) است.
    • حق کسب و پیشه برای محلی دارای کاسب است؛ اما حق سرقفلی بدون توجه به کسب و کاسب، ثابت است.
    • حق سرقفلی مغازه وابسته به عرف محل است و مستأجر در تعیین آن نقشی ندارد؛ اما حق کسب و پیشه برای حفظ حقوق کاسب است و محاکم (مانند قاضی) براساس نظر کارشناسی، مبلغ آن را تعیین می‌کنند.
    • حق کسب، پیشه یا تجارت به تدریج و در اثر فعالیت های مستاجر در ملک تجاری برای وی ایجاد می شود، در حالی که سرقفلی به یکباره و با پرداخت وجه آن به موجر برای مستاجر ایجاد می گردد.
    • سرقفلی، مبلغ مشخصی است که در ابتدای اجاره به موجر پرداخت می‌گردد و در نحوه تعیین میزان اجاره بها موثر می‌باشد؛ در حالی که مبلغ حق کسب، پیشه یا تجارت مشخص نبوده و در زمان پرداخت، میزان آن توسط کارشناس تعیین می‌شود.
    • ضمانت از سرقفلی و توقیف آن صحیح می باشد؛ در حالی که ضمانت از حق کسب، پیشه یا تجارت و توقیف آن امکان‌پذیر نمی‌باشد.
    • در سرقفلی، اصل بر قابلیت انتقال آن توسط مستاجر است، در حالی که در حق کسب، پیشه یا تجارت، اصل بر آن است که مستاجر حق انتقال را به دیگری ندارد.
    • انتقال حق کسب، پیشه یا تجارت تنها با سند رسمی امکان پذیر بوده؛ در حالی که در مورد سرقفلی چنین الزامی وجود ندارد.
    • در حق کسب کار و پیشه قانون به مستأجر اجازه می‌داد پس از پایان یافتن مدت اجاره همچنان به تصرف خود در ملک مورد اجاره ادامه دهد و مالک جز در موارد معدود نمی‌توانست مستأجر را مجبور به تخلیه‌ی ملک کند.

اما حق سرقفلی مستأجر با پایان یافتن مدت اجاره مکلف به تخلیه می‌شود، مگر این‌که با مالک برای تمدید قرارداد، توافق نمایند.

    • حق کسب و پیشه و تجارت تدریجی حاصل می‌شود و ممکن است اصلا نیز چنین حقی ایجاد نشود و بستگی به عمل مستأجر دارد، در حالی که حق سرقفلی قطعی بوده و به محض پرداخت مبلغ یا مال از جانب مستأجر به مؤجر ایجاد می‌شود.
    • مقدار حق سرقفلی کاملا مشخص است، ولی میزان و مقدار حق کسب و پیشه و تجارت قابل محاسبه نیست و ممکن است در پایان عقد اجاره به واسطه تخلفی از طرف مستاجر کلاً ساقط شود یا اصلا چنین حقی ایجاد نشود.
    • در تعيين ارزش سرقفلی معمولاً نوع بنا و کميت و کيفيت آن و موقعيت محلي ملک و تجهيزات و امکانات آن ملاک محاسبه قرار مي‌گيرد؛ اما در تعيين ارزش حق کسب يا پيشه يا تجارت، اصولا بايد طول مدت اجاره و حسن شهرت مستأجر و نوع کسب و پيشه و تجارت، ملاک محاسبه قرار گيرد.

امکان اسقاط حق کسب و پیشه

حق کسب يا پيشه يا تجارت، تنها در صورت وقوع يکي از تخلفات مذکور در ماده 14 قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1356، توسط مستأجر زائل می‌شود، البته در مورد تخلف مستأجر مبنی بر انتقال منافع به غير بدون داشتن جواز آن، مطابق تبصره ماده 19 آن قانون، نصف حق کسب يا پيشه يا تجارت پرداخت می‌شود.

همانطور که گفته‌ شد امکان اسقاط حق کسب و پیشه نیازمند شرایط خاصی است که توسط مستاجر به وجود آمده و به مالک این امکان را می‌دهد که بتواند برای حذف این حق اقدام کند و با توجه به مواد 14 و 15 قانون روابط موجر و مستاجر در چهار حالت مستاجر موظف به تخلیه ملک و تحویل آن به مالک خواهد بود که در گزینه‌های زیر آن‌ها را توضیح داده‌ایم:

    • تغییر شغل: هنگام بستن قرارداد اجاره نامه یا سند سرقفلی به نکات حقوقی قرارداد اجاره مغازه توجه کنید که در صورتی که به شغل خاصی اشاره شده و درون آن قید گردد؛ اما با این حال مستاجر بدون اطلاع دادن و جلب رضایت مالک شغل خود را تغییر دهد تمامی حق و حقوق قانونی خود را از دست داده و موظف خواهد بود ملک را تخلیه کند.

در واقع قانون به مالک این امکان را می‌دهد که بدون پرداخت مبلغی نسبت به اسقاط حق و پیشه اقدام کرده و بتواند ملک خود را تحویل بگیرد، به عنوان مثال اگر در هنگام اجاره ملک با عنوان قصابی قید شود، اما فرد فعال در آن، قصابی را به بوتیک لباس تبدیل کند مالک اصلی می‌تواند نسبت به حذف و اسقاط حق کسب و پیشه ادعا کند.

    • انتقال به غیر: اگر با توجه به موارد قید شده در اجاره نامه، مالک سرقفلی حق انتقال به غیر را نداشته باشد، اما با این وجود اقدام به فروش و انتقال آن نماید طبق قانون، مالک اصلی حق این را دارد که با پرداخت نصف حق کسب و پیشه به مالک آن یا خریدار، ملک خود را تخلیه کند.
    • تعدی و تفریط: تعدی به معنای فراتر رفتن از حدود اختیارات بوده و در صورتی که صاحب حق کسب و پیشه اقدامی غیرمتعارف علیه مال شخص مالک که همان مغازه است انجام دهد، طبق قانون با او برخورد می شود. به عنوان مثال در صورتی که مستاجر در ظاهر و ساختار کلی ساختمان تغییراتی اساسی انجام دهد مالک می‌تواند نسبت به تخلیه ملک اقدام کند.

تفریط نیز در بحث اسقاط حق کسب و پیشه شباهت زیادی به تعدی دارد، با این تفاوت که در تفریط صاحب سرقفلی به قدری در موضوع خاصی زیاده‌روی می‌کند که می‌تواند سبب آسیب رساندن و خدشه‌دار کردن شهرت محل تجاری مورد نظر شود؛ نکته اساسی در تعدی و تفریط این است که مالک در این شرایط می‌تواند بدون پرداخت مبلغ سرقفلی و حق کسب ملک را تخلیه کند.

    • عدم پرداخت اجاره‌بها: اسقاط حق کسب به دلیل پرداخت نکردن مبلغ اجاره نیز امکان پذیر خواهد بود، صاحب سرقفلی نهایتا تا ده روز پس از مهلت تعیین‌ شده در قرارداد می‌تواند برای پرداخت اجاره‌بها اقدام کند و توجه داشته باشید که قانون در این مورد هیچ عذری را نمی‌پذیرد.

در صورتی که مهلت تمام شده و مبلغ اجاره پرداخت نشود مالک می‌تواند با ارسال اظهارنامه‌ای درخواست خود را مبنی بر دریافت اجاره‌بها ثبت کند، در صورتی که مدت زمان عدم پرداخت اجاره طولانی شده و به سه ماه برسد، مالک حق این را دارد که از طریق دادگاه پیگیر شده و ملک را به طور کامل تخلیه نماید.

تبدیل حق کسب به سرقفلی در حسابداری

حق و کسب و پیشه ماهیت متفاوتی از سرقفلی دارند

نحوه تبدیل حق کسب و پیشه به سرقفلی

تبدیل حق کسب و پیشه به سرقفلی امکان پذیر نیست؛ زیرا این دو قرارداد از لحاظ ماهیت با یکدیگر متفاوت هستند.

نحوه محاسبه حق سرقفلی در حسابداری

این دو روش نحوه کاهش یا تنظیم ارزش سرقفلی در حسابداری را نشان می‌دهند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت:

    • روش استهلاک سرقفلی Goodwill Impairment: در این روش، سرقفلی به‌ تدریج و طی یک مدت مشخص، کاهش می‌یابد، دوره هزینه استهلاک هر سرقفلی بستگی به شرایط موجود دارد و استهلاک سرقفلی در محاسبات به عنوان هزینه دوره شناسایی می‌شود.

در واقع، ارزش دفتری سرقفلی هر سال کم می‌شود و این کاهش به‌عنوان هزینه در حساب‌ها ثبت می‌گردد؛ این روش زمانی استفاده می‌شود که سرقفلی به عنوان یک دارایی در طول عمر مفید خود ارزش خود را از دست می‌دهد، اما همواره باید در نظر داشت که بهترین ارزیابی در مورد عمر مفید آن در نظرگرفته شود تا محاسبه منافع اقتصادی به اعداد واقعی منجر شود و عمر مفید سرقفلی معمولا 10 سال در نظر گرفته می‌شود.

    • روش کاهش ارزش سرقفلی Goodwill Amortization: در این روش، به جای کم کردن تدریجی ارزش، هر سال ارزش سرقفلی به‌ طور کامل بررسی می‌شود و اگر ارزش سرقفلی کمتر از مقدار دفتری آن باشد، باید مقدار آن کاهش یابد.

اگر ارزش شرکت پایین بیاید، سرقفلی هم باید با آن تنظیم شود، در سیستم‌ اطلاعات حسابداری، سرقفلی به‌ عنوان یک دارایی نامشهود مستهلک می‌شود؛ یعنی ارزش آن در طول یک دوره زمانی مشخص (معمولاً بر اساس عمر مفید دارایی) به‌تدریج کاهش می‌یابد.

به عبارتی دیگر، براساس استانداردهای حسابداری بین‌المللی (IFRS)، سرقفلی دیگر مستهلک نمی‌شود و در عوض ارزش آن به‌طور سالانه یا هر زمان که شواهدی مبنی بر کاهش ارزش وجود داشته باشد، بررسی می‌شود؛ کاهش ارزش سرقفلی فرآیندی است که سه مرحله اصلی دارد:

ردیف کاهش ارزش سرقفلی در حسابداری
1 شناسایی واحد مولد وجه نقد یعنی بخشی یا واحدی از شرکت یا ملک تجاری که سرقفلی به آن اختصاص دارد.
2 ارزش آن شناسایی می‌شود تا منافع اقتصادی مربوط به آن شناسایی و بررسی شوند.
3 ارزش دفتری سرقفلی با ارزش واقعی و منصفانه آن مقایسه می‌شود تا میزان کاهش ارزش سرقفلی مشخص شود؛ اگر کاهش ارزش تایید شود، این مبلغ به عنوان هزینه در صورت سود و زیان ثبت می‌شود.

محاسبه سرقفلی در حسابداری

محاسبه سرقفلی در حسابداری در تاریخ خرید آن با اندازه‌گیری مازاد ارزش جاری بر خالص دارایی‌ها انجام می‌گیرد، مازاد ارزش جاری، معادل آن‌چه انتقال یافته اندازه‌گیری می‌شود؛ این مبلغ معمولا ارزش منصفانه ملک تجاری در تاریخ انعقاد قرارداد سرقفلی است.

در ادامه مبلغ هرگونه منافعی که حق کنترل ندارند، طبق استاندارد 38 حسابداری محاسبه می‌شود و همچنین ارزش منصفانه منابع مالکانه قبلی واحد مورد نظر نیز در آن واحد در زمان انعقاد قرارداد سرقفلی محاسبه می‌شود.

این محاسبه باید براساس معیارهای منصفانه انجام شود و مابه‌ازای منصفانه برای هر کدام از موارد در نظر گرفته شود، هرگونه بدهی و منافعت طرفین باید محاسبه و اعلام شوند.

منظور از ما‌به‌ازای انتقال‌یافته می‌تواند انواع مختلفی از دارایی شامل وجه نقد، سایر دارایی‌ها، فعالیت تجاری یا واحد تجاری فرعی، ابزار مالکانه عادی یا ممتاز، اختیار معاملات، امتیاز خرید سهام و حقوق اعضای واحدهای تجاری اشتراکی باشد.

منافع مالکانه در استاندارد 38 حسابداری که حسابداری سرقفلی را نیز شامل می‌شود، موارد بسیار زیادی را شامل می‌شود که مالکیت سرمایه‌گذاری و منافع مالک، اعضا یا مشارکت‌کنندگان واحدهای تجاری اشتراکی از جمله آن‌هاست.

در ادغام یا ترکیب تجاری تنها منافع مالکانه مبادله می‌شود و واحد تحصیل‌کننده باید مبلغ سرقفلی را با استفاده از ارزش منصفانه منافع مالکانه واحد تجاری به‌ دست ‌آمده در تاریخ تحصیل را محاسبه و به جای ارزش منصفانه منافع مالکانه انتقال‌یافته در تاریخ تحصیل تعیین کند.

مبلغ سرقفلی

مبلغ سرقفلی نسبت به ملک با توجه به دارا بودن یا نبودن آیتم‌ها و عوامل موثر بر سرقفلی، بین 50 تا 70 درصد از ارزش کل قیمت بازاری و عرفی و مبادلاتی محل کسب خواهد بود.

معیار قانونی خاصی برای ارزیابی سرقفلی و حق کسب و پیشه در حال حاضر وجود ندارد؛ اما کارشناسان علاوه بر پرس‌وجو از اهالی و املاک‌های محل ملک معیارهای مذکور در ماده 11 قانون مالک و مستاجر 1339 را نیز ملاک عمل قرار می‌دهند.

    • تا 50 میلیون تومان : 2 درصد
    • بیشتر از 50 تا 100 میلیون تومان : 1 درصد
    • بیشتر از 100 تا 500 میلیون تومان : 0/75 درصد
    • بیشتر از 500 میلیون تومان : 0/5 درصد

کارشناسان و صاحب نظران این حوزه معتقدند که جهت محاسبه سرقفلی یک ملک تجاری، باید 80 درصد از ارزش کل ملک را برای آن در نظر گرفت.

فرمول سرقفلی

اگر بخواهیم مبلغ سرقفلی را با استفاده از فرمول به دست آوریم به شکل زیر محاسبه می‌کنیم:

سرقفلی= (ارزش روز ملک × (درصد سرقفلی / 100)) – (مبلغ پرداختی بابت سرقفلی در زمان عقد قرارداد)

استفاده از این روش به تنهایی برای محاسبه سرقفلی دقیق توصیه نمی‌شود.

این روش را می‌توان به عنوان ابزاری مکمل در کنار روش‌های مبتنی بر عرف بازار و نظر کارشناس استفاده کرد.

نمونه محاسبه سرقفلی منفی و مثبت

مثال سرقفلی مثبت: فرض کنید ارزش دفترى خالص دارایی‌ها در یک شرکت معتبر 100 (دارایی‌ها منهاى بدهی‌هاى شرکت) و ارزش روز آن‌ها که توسط ارزیابان ارزش‌گذارى شده است، 200 ریال است؛ بنابراین در حقیقت ارزش بازار شرکت براى خرید آن توسط دیگران، 200 ریال است.

در حسابدارى این اختلاف به دارایی‌هایی تعلق می‌گیرد که باعث ایجاد این تفاوت شده‌اند؛ به عبارتی دیگر این اختلاف همان سرقفلی مثبت است که به دلیل عواملی مانند شهرت و محبوبیت برند ایجاد شده است.

مثال سرقفلی منفی: اگر شرکتی با دارایی‌های مشهود به ارزش 1 میلیون دلار وجود داشته باشد و خریدار برای خرید آن 800 هزار دلار پرداخت کند، در این صورت 200 هزار دلار سرقفلی منفی ایجاد می‌شود و این نشان‌دهنده این است که خریدار در آینده با چالش‌ها یا هزینه‌های اضافی مواجه خواهد شد.

ارزش دفترى خالص دارایی‌هاى شرکت خریدارى شده – وجه پرداخت شده براى خرید شرکت = سرقفلی در زمان خرید یک شرکت

پرسش های سرقفلی در حسابداری

سرقفلی فقط برای اماکن تجاری درنظر گرفته می‌شود

پرسش و پاسخ‌های مرتبط با حق سرقفلی در حسابداری

تا اینجای مقاله مطالب مهم سرقفلی در حسابداری را توضیح دادیم، در ادامه به چند سوال پرتکرار سرقفلی در حسابداری خواهیم پرداخت.

آیا سر قفلی با مالکیت یکی است؟

حق سرقفلی طبق قانون مختص مستاجر مغازه است؛ بنابراین صاحب ملک نمی‌تواند همزمان مالک سرقفلی هم باشد.

آیا سر قفلی فقط برای مغازه است؟

حق سرقفلی تنها مربوط به اجاره اماکن تجاری است و در خصوص اماکن مسکونی مورد ندارد؛ زیرا به واسطه زندگی کردن افراد داخل آن به ارزش و اعتبار آن واحد افزوده نمی‌شود و منظور از اماکن تجاری اماکنی است که اشخاص برای فعالیت‌های تجاری، کسب و کار و پیشه مورد استفاده قرار می‌دهند.

آیا حق سرقفلی قابل انتقال به وارث است؟

بله، در این نوع انتقال فردی که صاحب سرقفلی است فوت می‌کند و حق سرقفلی بدون اراده شخص متوفی و به صورت قهری به وارث او منتقل می‌شود، بعد از انتقال به صورت قهری، وارث جدید مالک سرقفلی است.

این انتقال بدان سبب قهری نامیده‌ می‌شود که به اجبار صورت می‌گیرد و راهی جز آن وجود ندارد؛ اگر چه بنابر اکثریت انتقال بین وراث با توجه به این‌که نسبت به یکدیگر شریک محسوب می‌شوند، انتقال به غیر محسوب نمی‌شود، اما پیشنهاد می‌شود برای عدم بروز مشکل در چنین مواردی نیز از دادگاه مجوز گرفته شود.

در چه صورتی حق سرقفلی از بین می‌رود؟

مي‌توان گفت تخلف مستأجر صرفا موجب حق فسخ اجاره براي موجر و تخليه ملک می‌گردد، به همین دلیل موجب سقوط و زوال حق سرقفلی نمی‌شود.

نتیجه گیری

محاسبه سرقفلی در حسابداری در تاریخ خرید آن با اندازه‌گیری مازاد ارزش جاری بر خالص دارایی‌ها انجام می‌گیرد، مازاد ارزش جاری، معادل آن‌چه انتقال یافته اندازه‌گیری می‌شود؛ این مبلغ معمولا ارزش منصفانه ملک تجاری در تاریخ انعقاد قرارداد سرقفلی است.

به طور کلی سرقفلی مربوط به واحدهای تجاری و یا شرکت‌ها بوده و دانستن قوانین مربوط به آن به شما برای خرید و ارزیابی سهام یک شرکت یا خرید حق سرقفلی یک مغازه کمک می‌کند؛ سپاس از این‌که تا پایان این مقاله با ما همراه بودید، سوالات خود را در بخش نظرات برای ما بنویسید به آن‌ها پاسخ داده خواهد شد.

آموزش حسابداری 0 تا 100

دسترسی به مقالات مرتبط:

Share on facebook
Share on linkedin
Share on twitter
Share on whatsapp
Share on telegram
نرم افزار حسابداری ابری

تماس

قیمت

دمو

کاتالوگ

×

ما منتظر تماس شما هستیم تا ...

تماس با مشاوران تماس با فرداد

  • شرایـط کاری و نیـازهای ویـژه سـازمان شما را بشنویم.
  • به سوالهای شما در مورد ارزش آفرینی نرم افزار پاسخ دهیم.
  • بر اساس تجربه موفق نرم افزار فرداد در صنایع مختلف بهترین پیشنهاد را برای افزایش بهره وری سازمان به شما ارائه دهیم.
  • با توجه به نیازهای اختصاصی شما، به شما در انتخاب بهترین راهکارها کمک کنیم.